تغییر الگوی بارشی از برف به باران و از بارش مستمر به بارشهای کوتاه و دفعی، کاهش شدید بارندگی، خشکیدن بی‌سابقه‌ی بیشتر چشمه‌های قدیمی، برداشت بی‌رویه‌ی آب‌های زیرزمینی وجود چاه‌های خارج از ظرفیت، همگی نشان می‌دهد که ماه‌های فرارو برای منطقه‌ی اورامانات و مخصوصاً پاوه، دشوار و بحرانی خواهد بود؛ فقر فرهنگ مصرف و عدم حساسیت نیز در حدی است که هنوز هم زنانی را می‌بینیم که آب را نه مایه‌ی حیات بلکه شوینده‌ی حیاط می‌انگارند و شیلنگ به دست، مشغول کوچه‌شویی‌اند!

  خطر خشکسالی، نزدیکتر و ویرانگرتر از آن است که به انتظار ظهور اوج آن نشست و مدیریتی از نوع آتش‌نشانانه درباره‌اش به کار گرفت! لذا هر دو بخش دولتی و مدنی لازم است با تمهید اقدامات لازم و نیز فرهنگ‌سازی برای اصلاح الگوی مصرف، وارد گود شوند؛ جستجوی منابع آبی جدید و جایگزین، تسریع در حفر و تکمیل حفاری چاه و انتقال آن به شبکه‌ی توزیع، ترمیم شبکه و ممانعت از نشت و هدر رفت آب، تشدید نظارت و تعقیب قضایی آب دزدی و انشعاب پشت کنتور، جلب مساعدت ادارات برای آبرسانی به محلات و روستاهای نیازمند و استفاده از ظرفیت مدنی و تریبون‌های عمومی برای آموزش‌های لازم و ترویج انضباط مصرف، بخشی از ضرورت‌های این مرحله است.

مهمتر از اینها، چاره پایدار برای نجات اورامانات است؛ شنیده‌ها حاکی است که در همین اورامانات سدّی بزرگ وجود دارد که آب آن، دلبرده خواستگاری از مناطق دور گشته و در کمال حجب و حیا و به رسم عروسان قدیم، سر را زیر افکنده و در حجاب تونل‌ها، در حالی که ترانه‌ی وصال را زمزمه می‌کند، روانه‌ی خانه شوهر می‌شود؛ شاید فرخندگی این عروس خوش‌قدم و بازگشتی به رسم سنّتی شیربها، کام خشک «باوان» بلازده را تر گرداند!

امیدوارم با همکاری و همفکری و حسّاسیت کافی، منطقه از این بحران عبور کند.